.jpg)
از آنجا که حکومت ستمگر عباسى، به منظور دستیابى به فرزند امام حسن عسکری(ع) و کشتن او، خانه امام را سخت تحت کنترل و مراقبت قرار داده بود، تولد حضرت مهدى-علیه السلام-بر اساس طرح دقیق و منظمى که پیشاپیش، از سوى امام در این مورد ریخته شده بود، کاملا به صورت مخفى و دور از چشم مردم (و حتى شیعیان) صورت گرفت.
مستندترین گزارش در این زمینه، از طرف «حکیمه» عمه حضرت عسکرى-علیه السلام-رسیده که از نزدیک شاهد تولد حضرت مهدى-علیه السلام-بوده است.
اما باید توجه داشت که این پنهانکارى به آن معنا نیست که بعدها یعنى در مدت 5-6 سال آغاز عمر او، که امام یازدهم در حال حیات بود، کسى آن بزرگوار را ندیده بود، بلکه-چنانکه یک نمونه از آن را در زندگانى حضرت عسکرى نوشتیم-افراد خاصى از شیعیان در فرصتهاى مناسب و گوناگون به دیدار آن حضرت نائل مىشدند تا به تولد و وجود وى یقین حاصل کنند و در موقع لزوم به شیعیان دیگر اطلاع دهند.
دانشمندان ما جریان این دیدارها را به صورت گسترده گزارش کرده اند (1) ، ولى شاید مهمترین آنها دیدار چهل تن از اصحاب امام عسکرى-علیه السلام-با آن حضرت باشد که تفصیل آن بدین قرار بوده است:
«حسن بن ایوب بن نوح» (2) میگوید:
ما براى پرسش درباره امام بعدى، به محضر امام عسکرى-علیه السلام-رفتیم. در مجلس آن حضرت چهل نفر حضور داشتند. عثمان بن سعید عمرى[یکى از وکلاى بعدى امام زمان]بپاخاست و عرض کرد:
مىخواهم از موضوعى سؤال کنم که درباره آن از من داناترى. امام فرمود: بنشین. عثمان با ناراحتى خواست از مجلس خارج شود. حضرت فرمود: هیچ کس از مجلس بیرون نرود. کسى بیرون نرفت و مدتى گذشت. در این هنگام، امام، عثمان را صدا کرد. او بپاخاست.
حضرت فرمود: مىخواهید به شما بگویم که براى چه به اینجا آمده اید؟ همه گفتند: بفرمایید. فرمود: براى این به اینجا آمدهاید که از حجت و امام پس از من بپرسید. گفتند: بلى. در این هنگام پسرى نورانى همچون پاره ماه که شبیهترین مردم به امام عسکرى-علیه السلام-بود، وارد مجلس شد. حضرت با اشاره به او فرمود:
«این، امام شما بعد از من و جانشین من در میان شما است. فرمان او را اطاعت کنید و پس از من اختلاف نکنید که در این صورت هلاک مىشوید و دینتان تباه مىگردد... » . (3)
.
.
.
1) صدوق، همان کتاب، ص 434-478. شیخ مفید، همان کتاب، ص 350 و 351-شیخ سلیمان قندوزى، ینابیع المودة، بیروت، مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، ج 3، ص 123-125.
2) چنانکه در سیره امام هادى-علیه السلام-نوشتیم،ایوب بن نوح یکى از وکلاى آن حضرت بوده است.
3) طوسى،همان کتاب،ص 204 و ر.ک به:صدوق،همان کتاب،ص 435-مجلسى،همان کتاب،ج 51، ص 346-شیخ سلیمان قندوزى،همان کتاب،ج 3،ص 123-(آیت الله)صافى،لطف الله،منتخب الاثر،تهران،مرکز نشر کتاب،1373 ه.ق،ص 355.
منبع: همشهری انلاین

دلایل عقلی وجود امام زمان (عج) :
دوران ظهور , دین , مهدویت مهدویت - در ابتدا باید به یک مقدمه اشاره کرد که تقسیم علوم به عقلی و نقلی در فرهنگ اسلامی یک اصطلاح و قرارداد است که خالی از تسامح نیست؛ زیرا بسیاری از موضوعات و مسایل علوم نقلی عقلی نیز هستند و مستند به ارتکاز، فطرت و عقل میباشند و قبول آنها مبتنی بر قبول مبادی آنهاست و قبول مبادی آنها نیز مبتنی بر عقل است.
حال با توجه به مقدمه فوق باید روشن شود که آیا مسأله مورد سۆال جزو مسایلی است که باید با دلیل عقلی اثبات شود یا محتاج دلیل نقلی است؛ زیرا بسیاری از علوم تنها در اصول محتاج ادله عقلی هستند و بعد از اثبات اصول، فروع آن در حیطه ادله عقلی قرار نمیگیرد و باید از ادله نقلی استفاده کرد.
به عنوان مثال روش تحقیق و تحلیل در علم تاریخ و مسایل تاریخی باید براساس ادله عقلی باشد، ولی این بدان معنا نیست که حوادث و اتفاقات تاریخی نیز باید با دلیل عقلی ثابت شود و مثلاً برای وقوع جنگ جهانی دوم یا حمله مغول به ایران و… قیاس استثنایی یا شکل اول و… اقامه شود؛ چراکه عقل در این موارد به نقل اکتفا میکند.
مسأله امامت نیز یکی از مسایل علم کلام است که در اثبات آن باید از ادله عقلی استفاده شود، اما سۆال از تولد، زندگی و… امام جزو مسائلی است که عقل با استفاده از نقل به تحقیق در آنها میپردازد.
متکلمین شیعه نیز در اثبات اصل امامت به ادله عقلی تمسک کرده، سپس در مسایل فرعی به ذکر ادله نقلی اکتفا کردهاند؛
چنانکه محقق طوسی در «کشفالمراد» در اثبات اصل امامت به قاعده لطف که یک قاعده عقلی است تمسک کرده، مینویسد:
الامام لطف فیجب نصبه علی الله تعالی تحصیلاً للغرض.
بنابراین اصل امامت و اینکه در هر زمان باید امام معصوم باشد تا حجت خداوند بر روی زمین باشد،
محتاج دلیل عقلی است، ولی اینکه آیا امام زمان به دنیا آمده و فرزند کیست یا القاب و اسامی ایشان چیست، محتاج دلیل نقلی است و عقل اقتضا میکند که از دلیل نقلی استفاده کنیم؛ چون وجود امام مهدی علیهالسلام با ادله نقلی متواتر اثبات شده است و متواترات یکی از بدیهیات است وجود امام لطف است (و هر لطفی بر خداوند واجب است) پس نصب امام بر خداوند متعال برای تحصیل غرض واجب است. به بیان دیگر تا وقتی که تکلیف ثابت است و مکلفانی وجود دارند، عدهای هستند که مصون از خطا نیستند و باید امام معصوم و پیشوایی وجود داشته باشد تا آنها را هدایت کند. زمین بدون انسان کامل مانند جسم بدون روح است.
شیخ اشراق نیز درباره وجوب امامت مینویسد:
«جهان هیچگاه از حکمت و از وجود کسی که دارای حکمت باشد و حجج و بینات خدا نزد او باشد، خالی نبوده است و این چنین کسی خلیفه خداست و تا زمین و آسمان برپاست، چنین خواهد بود… و زمین هرگز از چنین انسانی تهی نخواهد بود…
اینکه میگویم ریاست با اوست مقصودم حکومت ظاهری او نیست، بلکه گاهی در نهایت پنهانی (غیبت) به سر میبرد و این امام همان کسی است که عامه او را «قطب» مینامند.
ریاست جامعه با این انسان است اگر چه نشانی از او در دست نباشد». بنابراین دلیل عقلی اقتضا میکند که هر زمان باید امام و رهبری باشد.
محقق طوسی بعد از اثبات اصل امامت و اثبات اینکه امام باید معصوم از گناه و خطا و امامتش منصوص از سوی پیامبر باشد، مینویسد: «و هما مختصان بعلی؛ عصمت و نص پیامبر مختص حضرت علی است».
و بعد به ذکر ادله وجود این دو صفت در امام علی علیهالسلام میپردازد و در نهایت در اثبات ائمه بعدی میگوید:
«و النقل المتواتر دل علی الاحدعشر لوجوب العصمة و انتفائها عن غیرهم و وجود الکمالات فیهم؛
نقل متواتر دلالت بر امامت یازده امام بعد از امام علی علیهالسلام میکند، چون عصمت امام واجب است و غیر اینها معصوم نیستند و تمام کمالات تنها در ائمه جمع است».
بنابراین اصل امامت و اینکه در هر زمان باید امام معصوم باشد تا حجت خداوند بر روی زمین باشد، محتاج دلیل عقلی است، ولی اینکه آیا امام زمان به دنیا آمده و فرزند کیست یا القاب و اسامی ایشان چیست، محتاج دلیل نقلی است و عقل اقتضا میکند که از دلیل نقلی استفاده کنیم؛ چون وجود امام مهدی علیهالسلام با ادله نقلی متواتر اثبات شده است و متواترات یکی از بدیهیات است.
به بیان دیگر تا وقتی که تکلیف ثابت است و مکلفانی وجود دارند، عدهای هستند که مصون از خطا نیستند و باید امام معصوم و پیشوایی وجود داشته باشد تا آنها را هدایت کند. زمین بدون انسان کامل مانند جسم بدون روح است بنابراین میتوان گفت که وجود احادیث متواتر در دین اسلام و حتی در سایر ادیان بر وجود امام مهدی علیهالسلام و اذهان مورخین و علمای شیعه و سنی بر تولد آن حضرت در قرن سوم همگی دلایلی هستند که مستند به ادله عقلی میباشند (اگرچه خود دلایلی نقلی هستند). روایاتی از ایندست:
عن ابیغانم الخادم قال: «ولد لأبی محمّد ولد فسمّاه محمّداَ فعرضه علی اصحابه یوم الثّالث و قال: هذا صاحبکم من بعدی و خلیفتی علیکم و هو القائم الّذی تمتدّ الیه الأعناق بالانتظار فاذا امتلأت الأرض جورا و ظلماَ خرج فملاها قسطاَ و عدلاَ».
ابوغانم خادم میگوید: برای ابومحمد علیهالسلام فرزندی به دنیا آمد که نامش را «محمد» گذاشت و روز سوم او را بر یارانش نمایاند و فرمود: بعد از من این امام شما و جانشین من است، او همان قائم است که همگان منتظر اویند. پس زمانی که زمین از جور و ظلم پرگشت، قیام کند و آن را پر از قسط و عدل کند.
منبع :پایگاه فرهنگی و اطلاع رسانی ذابین